محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ماه کوچولوی آسمون زندگی مامانی و بابایی

دومین سالگرد یکی شدن مامان و بابا

1393/2/26 22:21
نویسنده : مامان مریم
525 بازدید
اشتراک گذاری

محمدمعینم!

13 اردیبهشت دومین سالگرد ازدواج مامان و بابا بود . یکی از زیباترین روزهای خدا! اون روز پسر خوبی بودی تا مامان به کارهاش برسه! البته چون مامان جون خونمون بود و باهات بازی میکرد من تونستم به کارهام برسم و تا شب که بابا و باباجون و دایی جون اومدن کلی هنر نمایی کردم:

کیک خوشمزه

کیک

پرتقال ژله ای

پرتقال دو رنگ

ژله

هندوانه

دسر

کوفته تبریزی

و اما....

آقا محمدمعین در جشن دومین سالگرد ازدواج مامان و بابا:

محمدمعین جون

قابل عرض اینکه:

اولا رنگ سبز زیبای کیک رو زنداداش گلم برام تهیه کرد.

ثانیا کوفته تبریزی خوشششششششمزه ای که ملاحظه فرمودین زنداداش نازم تهیه کرده و از ورامین برام فرستاده بود. اینم از مزایای داشتن یه زنداداش هنرمند! دست گلت درد نکنه عزیزم!

 

امیر عزیزم!

همیشه باش و با بودنت باعث بودنم باش! دوستت دارم.

 

پسندها (3)

نظرات (11)

مامان نی نی کوچولو
27 اردیبهشت 93 23:55
تبریک خانمیانشاالله سالیان سال در کنار هم خوش بخت زندگی کنید و شاد باشید
فاطیما(مامان ایلیا)
28 اردیبهشت 93 17:48
مبااارکه عزیزم همینطور که داشتم میخوندم میومدم پایین به کوفته که رسیدم میخواستم ازت دستور پخت بگیرم که آخرش دیدم هنر تو نیس میشه به زن داداش جان بگی بهم یاد بده همسرم عاااشق کوفته اس! اما زنش بی هنره!!
فاطیما(مامان ایلیا)
28 اردیبهشت 93 17:49
این همه هنرنمایی واسه چهار نفره؟! چه خبره عزیزم؟!!!
فاطیما(مامان ایلیا)
28 اردیبهشت 93 17:49
کنار دیس برنج چیه؟
مامان فاطیما
1 خرداد 93 8:29
ببین مریم جون مگه اون عکس اولی برنج نیس که به شکل قلب قالبش زدی؟! من فکر کردم برنجٍ که به شکل قلب قالبش زدی توی یک دیس به شکل قلب گذاشتی دورش هم اون چیزای قهوه ای ته دیگٍ! نیست آیا؟!
مامان فاطیما
1 خرداد 93 8:30
عزیزه دلم واسه دستور پخت کوفته هم ممنون یبار درست کردم وا رفت حالا ایشاالله جمعه درست میکنم با دستور پخت تو دوستت دارم هوارتا
مامان مریم
پاسخ
نوش جان
مامان اهورا (نرگس)
8 خرداد 93 18:32
امیدوارم سال های سال در کنار هم عاشقی کنید....
خاله حکیمه(مامان غزل)
9 خرداد 93 1:31
مریم جاااااااااااااان آخه نمیگی حکیمه ی شکمو اینارو ببینه دلش آب میشه
خاله حکیمه(مامان غزل)
9 خرداد 93 1:36
ایشالله در کنار هم خوش بخت بشین عزیزم و موهاتون مثل دندوناتون بریزه و مجبور بشید بدون دندون هی ژله بخورید و نوه ها و نتیجه هاتونو بغل کنید و با عصا و واکر راه نرید
مامان غزل جونی
9 خرداد 93 1:43
قربونت برم که با اون جثّه ی کوچولوت رکابی هم می پوشی خیلی ناز میشی با رکابی
آسمون بی ستاره
19 خرداد 93 13:44
خودمونیما عجب مامان مریم خوش سلیقه ای داری!! منم میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااام !!! برو حالشو ببرمحمد معین راستی روز ازدواج مامان بابات روز تولد منه ها یادت نره خخخخ
مامان مریم
پاسخ
تولدت مبارک خاله جون. افتخار بده بیا خونمون برات درست میکنیم