محمدمعین جون در مراسم بله برون (2)
آآآآآخی. نه به اون وقتی که از عروسی و روبوسی خبری نیست که نیست نه به حالا که به فاصله کمتر از یک ماه عزیزان نزدیکمون دارن عروس میشن و دوماد میشن.
چهارشنبه گذشته یعنی ٢١ اسفند ماه عمه جون رو هم عروس کردیم و خیالمون راحت شد که یه عروسی دیگه هم در پیش خواهیم داشت.
چهارشنبه مراسم بله برون عمه فاطمه بود و یه عموی خوب به فامیل اضافه شد. مثل همیشه پسری من خیلی خوب و مودب مراسم رو پیش برد. فقط نمیدونم چرا به محض اومدن مهمونا گرسنه شد و هوس شیر کرد. واویلاااا!
فقط فرصت کوتاهی واسه سلام و احوالپرسی به من داد. بازم جای شکرش باقیه. نننننه؟؟!!! بعد هم تا آخر مراسم بغلم بود و یه چرتی هم زد. این تموم سهم ما از مراسم بود.
عمه فاطمه و عمو سعید، براتون آرزوی خوشبختی دارم.مبارکتون باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی