محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ماه کوچولوی آسمون زندگی مامانی و بابایی

هفته سی و هشتم

1392/9/30 16:16
نویسنده : مامان مریم
223 بازدید
اشتراک گذاری
هفته سی و هشتم بارداری
 
ناز پسرم بالاخره این هفته هم تموم شد و با تکمیل هفته ٣٨ تقریبا به پایان دوره رسیدیم. آخه قراره تو به روش سزارین به دنیا بیایی که نهایتا زمان تولدت آخر این هفته خواهد بود. تبریک می گم.
هفته گذشته که واسه سونوگرافی رفته بودم وزنت ٢٨٥٠ گرم بود احتمالا این هفته به ٢٩٨٠تا  ٣٠٠٠ گرم و قد 49.5 رسیدی و تمام اعضا و سیستم های فیزیکی بدنت در جای درست قرار گرفتن. تو در حال گوارش تمام مایعات و چربی‌های محیط اطرافت هستی. بدن کوچولوت تمامی این ترکیبات عجیب رو به ماده ای تیره رنگ به نام مامیزه ((Meconium تبدیل می کنه. حالا هنجره و شش‌های تو آماده فریاد زدن هستن، همون صدای قشنگی که موقع تولد به گوش مامانی می رسه و با شنیدنش همه غصه های دنیا رو فراموش می کنه.
راستی پسرکم توی این هفته ١٥٠-١٦٠ پیامک ویژه برام اومده که همش مخصوص تو بود و همه کسانی که بهم مسیج دادن منتظر تولدت هستن. قربونت برم که اینقدر خاطر خواه داری.
همگی منتظرتیم نازگلم تا به امید خدا صحیح و سالم به دنیا بیایی. امروز قراره دکتر تاریخ دقیق اومدنت رو بهم بگه.
دوستت داریم.
خدایا من و نی نی و بابای نی نی هزاران بار ممنون محبت هاتم.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

ستاره
30 آذر 92 18:44
اَی بابا بیا دیگه!!
مامان غزل جون
30 آذر 92 23:14
محمّدمعین جونم اوّلین شب یلدایی که تو شکم مادرت هستی مبارک ان شاالله سال دیگه این موقع در حال خراب کردن سفره ی یلدای خونه ی عزیزت اینا باشی و با فشردن هندوانه و انار خونشونو به افتضاح بکشی و همه هی داد بزنن محمّد معین نننننننننننننن و تو با خنده و ذوق به کارات ادامه بدی و چهار دست و پا از دستشون فرار کنی درست مثل غزل من
غزل کوچولو
30 آذر 92 23:15
شلام دوشت جونم بدو بیا که اینجا خوردنی خیلی ژیاده حال میده منظرتم تا با هم خرابکاری کنیم راشتی قراره من فلدا واکشن یک شالگی بژنم خیلی می ترشم بیشتر از من مامانم می ترشه
مامان اهورا (نرگس)
1 دی 92 12:50
عزیز دلم دیگه چیزی نمونده...امروز و فرداست که به دنیا بیای... مواظب خودت و نی نی باش مریم جونم...